یه خاطره از چت میانالی [RB:Code_Popup]
به شکلک های ریزه میزه خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : یه خاطره از چت میانالی

یه خاطره از چت میانالی

تاریخ ارسال پست:
جمعه 11 فروردين 1391
نویسنده:
roya
نظرات :
تعداد بازدید:
1347

 

        

یه روز داشتم در مورد شهر تبریز و شهرستان هاش و موضو عاتی از این قبیل سرچ می کردم

که با مطالب یکی از کاربران وارد سایت شدم

تقریبا فروردین 90 بود از اون مطلب استفاده کردم و دیگه نیومدم

تا حدودا تیر ماه بود که عضو شدم با اسم همتا سحاب که کلی هم فکر کردیم

تا پیدا شد یعنی مثل ابر

روز اول که رفتم تو چت  زود یه نفر شماره ایرانسل بهم داد  که خانم بیا دوست شیم و بهم تک زنگ بزن

هی از اون اصرار از من هم که اقا برو خجالت بکش و از این حرفا

همین که اومدم بزنمش لیست سیاه

یه نفر دیگه هم شماره داد

در این گیر و دار یه ندای درونی بهم گفت: بیا حال هر دوشون و بگیر تا واسشون درس عبرت شه

آقا یا خانومی که شما باشین

شماره هاشونو جا به جا کردم

مال اولی ودادم  به دومی و برعکس

اونقدر خوشحال شده بودن که نگو

اولیه گفت : ببین عزیزم زنگ نزن بیا پیام بازی کنیم

منم گفتم : باشه حتما

به دومی گفتم : ببین اگه مامانم بفهمه با پسرا رابطه دارم پوست سرمو می کنه یه موقع زنگ نزنی تابلو کنی

فقط پی ام بده

گفتش : الهی بمیرم باشه

اولیه گفت : چرا ج نمی دی

ترسیدم ضایع شم گفتم : یه لحظه دارم گوشیمو شارژ میکنم

که دومیه گفت : وای چقدر عاشقانه اس

اولیه پیام داد فدای پیام هات شم چقدر زیبا س

دیگه من رفتم و اونا رو گذاشتم با هم خوش باشن

..................................

.....................................

تا اینکه 2 هفته بعد یه نفر پیام داد

چرا زنگ میزنم گوشیت پسر برمیداره


مطالب مرتبط

نظرات


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: